یادداشت
جاي خالي اخلاق
دنیای اقتصاد 20
ادریبهشت 1391
دكتر محمدعلي نجفي
از چند سال پيش به اين طرف انگيزه نوشتن و گفتن نظراتم را در مورد گرفتاريهاي
گوناگوني كه جامعه امروز، با آنها دست به گريبان است از دست دادهام و دچار نوعي
بياشتهايي اجتماعي شدهام. با اين حال،
پس از مطالعه يادداشت دوست عزيز و دلسوزم در روزنامه دنياي اقتصاد در مورد
«مسووليت شهروندي و پاسداشت اخلاق»، چون موضوع مطروحه را از مهمترين مسائل
مبتلا به جامعه ميدانم، احساس كردم اشاره به چند نكته در اين باب شايد بي فايده
نباشد.
1- اقدام آقاي احمد رباني كه فردي زحمتكش و خدومند، نشاني از
امانتداري و پايبندي ايشان به اخلاق است و به نوعي مورد تكريم قرار گرفت. شوراي
شهر تهران نيز براي رفع بخشي از مشكلات معيشتي وي پرداخت مابقي بدهي وام مسكن
ايشان را تقبل نمود و در جلسهاي از نامبرده تقدير كرد. البته ورود شوراي شهر به
اين داستان بنا به پيشنهاد يكي از شوراياريهاي محلات تهران به عنوان نهادي
مردمي (و نه از طريق ارگانهاي رسمي چون صدا و سيما) بوده است.
2- آنچه آقاي رباني انجام دادهاند در فرهنگ و سنت ما امري مرسوم و عادي تلقي ميشود.
امانتداري و پايبندي و احترام به حقوق ديگران در فرهنگ ايراني يك عرف است و جاي
جاي متون ادبي و روايي ما از نمونههاي عالي اين سنت موج ميزند.
تعاليم اسلامي هم انباشته از اين موارد است، بنابراين اين پرسش مطرح ميشود كه
چرا يك عمل معمولي يكي از خدمتگزاران جامعه به عنوان نوعي فداكاري و ايثار مورد
توجه قرار گرفته است؟ به اعتقاد من، پاسخ را بايد در وسعت بياخلاقيها و
بداخلاقيها در زندگي روزمره جامعه امروز جستوجو كرد. وسعتي كه بداخلاقي را اصل
و تعهد و مسووليت پذيري را استثنا و اعجابآور ساخته است. كافي است نگاهي به
وضعيت ترافيك و رانندگي در شهر تهران بيندازيم تا به عمق و گستره بيتوجهي به
حقوق ديگران و بيقانوني و عدم تعهدي كه بر روابط اجتماعي ما سايه افكنده است پي
ببريم. به راستي بر سر ملت ما چه آمده است كه به رغم فرهنگ و ادب ديرپاي ايراني
كه مملو از عاليترين مظاهر پاكدستي و پاكدامني است، امروز عمل تصادفي به سادهترين
اين آموزهها نوعي استثنا تلقي ميشود؟
البته در شرايطي كه انحطاط اخلاقي به جايي رسيده است كه اختلاس و رشوه امري
معمول شده از مردم كوچه و بازار انتظار زيادي نبايد داشت.
3- پيشنهاد جناب آخوندي مبني بر ايجاد يك حركت اجتماعي براي تشويق و ترغيب
شهروندان به رعايت و پاسداري از اخلاق، توصيه ارزشمندي است ولي با اجازه ايشان
تكملهاي بر آن دارم و آن اينكه اولا بايد اين حركت با طي مراحلي مقدماتي مدنظر
قرار گيرد كه نظرخواهي وسيع از كارشناسان و صاحبنظران بخشهاي مختلف مرتبط با
حقوق شهروندي و اخلاق اجتماعي و فردي سرآغاز آن است و ثانيا دورنماي اين تلاش
بايد به تاسيس سازماني مردم نهاد منجر شود كه ماموريت آن علاوه بر تشويق و ترغيب
مردم به رعايت اخلاق و تقدير از شهروندان اخلاقمدار، مطالعه و بررسي چرايي نزول
اخلاقي در جامعه- كه ممكن است علتهاي متفاوت فرهنگي، اجتماعي، سياسي و حتي
اقتصادي داشته باشد- و نهايتا تشكيل گروههايي مردمي براي پاسداشت اخلاق و به
خصوص اخلاق شهروندي منجر شود و ثالثا به نظر ميرسد كه براي ايجاد چنين جريان
اجتماعي موثري شايسته است از تواناييهاي شخصيتهاي اجتماعي و فرهنگي و نهادهاي
موجود و نيز ساير رسانهها و به خصوص برخي از روزنامههاي مستقل و غيردولتي ديگر
نيز بهره گرفت. شايد با آغاز اين حركت و حمايت بزرگان كشور كه از سرمايه احترام
و اعتماد مردم نيز برخوردارند در وهله اول از اشاعه و گسترش بيشتر بداخلاقيها
در جامعه جلوگيري شود و در وهله بعد با احياي ارزشهاي اخلاقي دامان كشور از آفت
بزرگ كجخلقيها و بداخلاقيها پاك گردد.
|
|
نکوداشت اخلاق
سرمقاله دنیای اقتصاد 20 اردیبهشت 1391
دکترموسی غنینژاد
هموطن بجنوردی با کار ارزشمند خود در بازگرداندن کیف گم شده یک میلیارد تومانی به
صاحب آن، درس بزرگی به همه ما ایرانیان، از کوچک و بزرگ داد و فانوس امیدی را در
ظلمت نسیان ارزشهای اخلاقی روشن کرد.
در روزگار غریبی که هیاهوی
برخاسته از فساد بزرگ، غبار غم بر دلها افکنده، این حرکت زیبا باران رحمتی بود
آرامش بخش. سپاسگزاری از این انسان والا و زنده نگه داشتن چراغ اخلاق میتواند
مرحمی بر زخم جانکاهی باشد که مدتی است بر پیکر ما نشسته است. قوام و دوام هر جامعهای در گرو رعایت برخی اصول اخلاقی است؛ اصولی که ریشه در سنتها
و فرهنگ هر جامعهای دارد و تزلزل در آنها میتواند جامعه را با خطر فروپاشی مواجه
سازد. درست است که در همه جوامع، بسیاری از این اصول، با گذشت زمان، به صورت قواعد
حقوقی لازمالاجرا درآمدهاند، اما باید توجه داشت که اصول اخلاقی بسیار گستردهتر
از قواعد و قوانین حقوقی لازمالاجرا هستند. همه کردارهای اخلاقی را نمیتوان به
زور قانون در روابط میان انسانها جاری كرد. قانون با شواهد و نتایج ملموس و عینی
سروکار دارد؛ در حالیکه اخلاق به نیت بازمیگردد و نیت به اعتقاد. اگر اعتقاد به
اصول اخلاقی متزلزل شود نه فقط کردارهای اخلاقی رخت بر میبندند، بلکه رعایت قوانین
نیز صوری و مصلحتی میشود و همه به اصطلاح در صدد دورزدن آنها بر میآیند. قانون
تنها میتواند سدی در برابر اقلیت اندکی از متخلفان باشد وگرنه حتی بهترین و دقیقترین
قوانین در برابر اکثریت انبوهی که اعتقادات اخلاقی خود را از دست دادهاند، نمیتواند
منشأ اثر واقع شود.
کردار اخلاقمدار هموطن بجنوردی نشان داد که بهرغم کارهای ویرانگر برخی فرصتطلبان
که نمونه بارز آن در پروندههای فساد مالی با ارقام نجومی انعکاس یافته است، هنوز
اصول اعتقادی محکمی در بطن جامعه وجود دارد و این، از یک سو بسیار امیدوار کننده
است و از سوی دیگر، بار مسوولیت شهروندان را در این خصوص سنگینتر میکند. تاسیس
نهادی مدنی و کاملا مستقل از چرخ دندههاي خرد کننده قدرت، به منظور پاسداشت و حمایت
از اخلاقیات شاید بتواند در بیدار کردن وجدانهایی که به خواب منافع زودگذر و
کوتاه مدت فرو رفته اند کمک کند و در عین حال تریبونی باشد برای قدردانی از انسانهای
بی ادعایی که کردارهای آنها ضامن دوام، قوام و شادابی جامعه است.
|
|